مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
جمعه، 28 شهریور 1399 ساعت 03:152020-09-17ورزشي

زنگ املا در «کلاته برفی»؛ سهیلا شناسنامه ندارد، سهیلا مدرسه را دوست دارد


سهیلا هم مثل سایر کودکان بدون شناسنامه «کلاته برفی» مدرسه را دوست دارد اما یا باید قید ایرانی بودنش را بزند یا با حسرت مدرسه رفتن انس بگیرد؛ - به گزارش خبرگزاری فارس از مشهد، اینکه می گویند شاهنامه آخرش خوش است را نمی دانم، اما در فصل 18 تا 28 شاهنامه فردوسی کودکانی می بینم که از دیار رستم آمده اند و حال و روزشان خوش نیست .

هفت خان را رد می کنم و وارد شاهنامه می شوم؛ ساعت 8 صبح 22 شهریور است، چند روز از شروع سال تحصیلی گذشته و من برای یافتن سوژه ای راهی حاشیه شهر مشهد، این بار به کلاته برفی آمده ام، جایی حد فاصل شاهنامه 18 تا 28! هنگام عبور از جلوی مدرسه، چیزی نظرم را جلب می کند، عده ای به مدرسه می روند و عده ای آن سوی راه، با نگاهی حسرت بار همسالانشان را بدرقه می کنند، روی شانه خاکی زانوی غم به بغل گرفته اند، دقیقا همینجا روی شانه خاکی، قربانی تبعیض و بی عدالتی آموزشی می شوند.

کنارشان می نشینم و مثل آنها به رفت و آمد دانش آموزان خیره می شوم؛ کم کم صحبتم با بچه های این سوی جاده گل می کند و غم چشمان سیاهشان را به جان می خرم.

بنیامین که زودتر از بقیه با من صمیمی شده، می گوید: من هم مدرسه می روم، اما مدرسه ما فرق دارد، ما را در این مدرسه راه نمی دهند.


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

زنگ املا در «کلاته برفی»؛ سهیلا شناسنامه ندارد، سهیلا مدرسه را دوست دارد

زنگ املا در «کلاته برفی»؛ سهیلا شناسنامه ندارد، سهیلا مدرسه را دوست دارد