روایتی از انتهای معبر

من مربی آموزش مین بودم و مصطفی مربی آموزش انفجارات.

البته به طور همزمان در قرارگاه خاتم نیز فعال بود و به طور مثال در شناسایی هور، تنگه چزابه و جنگل عمقر پیش از عملیات های مهم نقش بزرگی را ایفا کرد.

- به گزارش ایسنا، خلیل قاطبی از رزمندگان تخریبچی دوراندفاع مقدس در رابطه با شهید مصطفی بهادری روایت می کند: سال63 در پادگان درب خزینه برای اولین بار با مصطفی آشنا شدم.

من مربی آموزش مین بودم و مصطفی مربی آموزش انفجارات.

البته به طور همزمان در قرارگاه خاتم نیز فعال بود و به طور مثال در شناسایی هور، تنگه چزابه و جنگل عمقر پیش از عملیات های مهم نقش بزرگی را ایفا کرد.

شهید مصطفی بهادری بسیار شجاع و بی باک بود و همیشه در سخت ترین کارها پیشقدم می شد تا جایی که لقب سرخپوست را به او داده بودیم.

در عملیات کربلای4 مقر نیروهای مصطفی در آبادان بود.

برای انجام عملیات کربلای5 باید هماهنگی های لازم را جهت انتقال نیرو و تجهیزات به شلمچه انجام می داد.

این آخرین دیدار ما بود که از هم حلالیت گرفتیم و ایشان در عملیات کربلای5 در حالی که فرمانده ی منطقه3 قرارگاه کربلا بود، در منطقه ی پنج ضلعی در حال سرکشی به نیروها به شهادت رسید.

این روایت در کتاب انتهای معبر به چاپ رسیده است.