شعر غلامرضا شکوهی برای شهیدان کربلاخبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) - محرم در شعر - قصیده هفتاد و دو خورشید از دفتر سرمه در چشم غزل غلامرضا شکوهی سخت است چنان داغ عزیزان به جگرها کز هیبت آن می شکند کوه، کمرها. در وسعت میدان نگاه تو بپوشند هفتاد و دو خورشید تو تشریف خطرها. جز آل علی با که توان یافت، شود جمع، در خلقت مجموع شما، جمع هنرها؟ در بارش تیر ای همه آیات خداوند! خوش باد که جز سینه نکردید سپرها. خونبار شود چشم غروب از تن خورشید جز سرخ نپوشد به سراپرده سحرها تا خلوت تنهایی ما پر شود از اشک بستیم پس از کوچ شما بر همه، درها آتش به گلوی فلک افتاد که می کرد، تیر از نفس کودک شش ماهه گذرها. این غصّه درید از جگر کوه، گریبان در خون شده از داغ پسر، چشم پدر، ها. این آب که تن می کشد از کوه به دریا از شرم لب خشک شما داشت سفرها. از تیغ و سنان جز لب بُرّنده ندیدم یارب چه کشیدند در این واقعه سرها؟ حیرانِ تو شد دیده عالم که بر این خاک در سایه خورشید ندیدند قمرها تعلیم شما بود که جز مکتب اسلام از اوج شهادت، چه حقیرند دگرها این حادثه سرخ که در نسل شما ماند تکرار نگردد به قضاها و قَدَرها غلامرضا شکوهی، شاعر در زمستان سال 1328 در تربت جام متولد شد. او در 20سالگی سرودن شعر را آغاز کرد و در سال 1351 از دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد در رشته فلسفه فارغ التحصیل شد. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |