لبنان فقط برای لبنانی ها نیستهر کس نزار قبانی خوانده باشد؛ لبنانی است . یا در یکی از ترانه های «کاظم الساهر»، شعری از او زمزمه کرده باشد؛ لبنانی است؛ هر کس فیروز شنیده باشد و با آن سفر کرده باشد، لبنانی است؛ هر کس جبران خلیل جبران خوانده باشد و لحظه ای از این زمین کَنده باشد لبنانی است. هر کس در کنار روشه ایستاده و به دریای بیانتها خیره شده باشد لبنانی است؛ هر کس در شارع الحمرا قدم زده باشد و در کنار صندلی قهوه خانه ای تکیه داده باشد لبنانی است. هر کس از مسیر ساحل بیروت عبور کرده و بادی از دریا به موهایش خورده باشد لبنانی است . هر کس در جونیه یا ضاحیه فنجان قهوه ای چشیده باشد؛ لبنانی است. . نمی توان تصاویر انفجار بیروت را دید و دل نگران نشد؛ دل نگران احساس لبنانی بودن. نمی توان ترس و خون و دلهره را دید و نگران نشد. نگران نسیمی که هر روز از سمت دریا می وزید و ذهن ها را با خود می شست و می برد و آنچه می ماند پاکی یک ذهن زیبا بود. حالا لبنان سال هاست یا خیابان هایش به خون آغشته اند یا قلب ها به ترس و نگرانی. لبنان کشور نیست و بیروت فقط شهر نیست. بیروت، حس است . حسی درون تک تک ذهن های زیبا و آزاد . حس درون هر نسیمی که به ذهن ها بوزد . برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |