ازدواج و هزار گره ناگشودهسربازی رفته بود یا تحصیلاتش را تمام کرده بود فرقی نمیکرد، دست همسرش را می گرفت و توی یکی از اتاق های منزل پدری زندگی مشترکشان شروع می شد. همه چیز همین قدر ساده بود. نه خبری از هشتگ لاکچری بود و نه پز دادن با جهیزیهی نو عروس! به گزارش ایسنا، زمین یا حجره پدر یا یک کارمندی ساده، زندگی کمکم روی غلطک می افتاد. این وضعیت تا فرزند اول و دوم هم گهگاه ادامه مییافت تا روزی که بنیه اقتصادی جوابگوی منزل و زندگی مستقل می داد. خیلی ها سر سفره عقد برای اولین بار چشمشان به جمال همسر آینده روشن می شد،همان هم اگر در آن شلوغی حجب و حیا اجازه می داد، بسیاری انتخاب خودشان نبود و به امر پدر گردن نهاده بودند، گاهی هم عقد مرسوم پسر عمو دختر عمو بود که سرنوشت دختر و پسر را برای یک عمر رقم می زد. داستان های عاشقانه و وصل و هجران هم البته کم نبود، در همان جوامع سنتی کم نبودند جوانهایی که خودشان خواستند، انتخاب کردند و یک عمر با خوب و بد هم ساختند و کسی هم از شکل و شمایل رابطه اشان چیزی متوجه نمی شد. در جوامع سنتی همچون جامعه ما،ازدواج نه تنها محدوده ی سنی به خصوصی داشت،بلکه یکی از برنامه های روتین زندگی همه نسل ها هم بود. خواه ناخواه وقتش که می رسید،خیلی ها را زیر نظر می گیرفتی و شاید زیر نظر گرفته می شدی. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |