روایتی از طلبه های دوقلویی که کرونایی ها را غسل می دهندطلبه ها را نگاه می کنم؛ طوری مشغول غسل دادن هستند انگار یکی از نزدیک ترین بستگان خود را غسل می دهند، با تمام دقت و رعایت آداب مشغول غسل هستند، - به گزارش خبرگزاری فارس از قم، ساعت حوالی 9 صبح است که به بهشت معصومه رسیدم، حسابی باران می آید. از کنار قبور مطهر شهدای مدافع حرم زینبیون پاکستان و فاطمیون افغانستان رد می شوم، سلامی می دهم و فاتحه ای زیر لب می خوانم. به غسالخانه بهشت معصومه که می رسم می بینم طلبه ها مشغول تعویض لباس خود هستند، لباس مخصوص را به تن می کنند تا به غسل میت بپردازند. هوا به واسطه باران سرد شده است ولی داخل غسالخانه هوا کمی گرم تر است. یکی از طلبه ها قبل از شروع کار غسل، صوت مناجات را روشن می کند. با گفتن بسم الله الرحمن الرحیم مشغول به کار می شوند. صدای مناجات به گوشم می خورد: مَوْلایَ یا مولای انت الْقَوِیُّ وَ اَنَا الضَّعیفُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الضَّعیفَ اِلا الْقَوِیُّ ، ناخودآگاه نگاهم به چهره میتی می افتد که بر سنگ غسالخانه است، میانسال است، چشم هایش بسته است، کاملاً ساکت و البته کمی مبهوت به نظر می آید، شاید باور نداشته به این زودی به اینجا برسد! به فکر فرو می روم و روزی به ذهنم می رسد که من هم ممکن است بر روی همین سنگ، ساکت باشم و دستم از دنیا خالی: مَوْلایَ یا مولای انت الْغَفُورُ وَ اَنَا الْمُذْنِ برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |