عروسی بیژن و منیژه بدون دعوت کرونابه گزارش ایرنا، چیزی به ظهر نمانده بود که معصومه زنگی آبادی معلم دخترم زنگ زد، تلفن را که برداشتم مثل همیشه بشاش و شاد احوال دخترم را گرفت و از من خواست گوشی را طبق روال هر روز به او بدهم. وی که معلمی نوآور و سخت کوش است و پیش از این نیز اقدامات زیبایی را در تدریس نشانه ها و حروف در پایه اول ابتدایی نشان داده است، این بار قصد کاری زیبا، قابل تحسین و نو را داشت. زنگی آبادی از نخستین روز تعطیلی مدارس نه تنها کلاس درس خود را تعطیل نکرد بلکه بدون امکانات در منزلش دروس را تدریس و از طریق فضای مجازی و تلفنی از دانش آموزانش درس را سئوال می کرد. آن روز آوا دخترم بعد از صحبت کردن با معلمش شادتر از همیشه به اتاق برگشت، آوا آنقدر شاد بود که ناخواسته بالا و پایین می پرید و پشت سر هم تکرار می کرد آخ جون عروسی، عروسی. کنجکاو شدم و بعد از آرام کردنش پرسیدم، خانم زنگی آبادی چی گفت، دختر منو بغل کرد و گفت مامان قراره فردا بریم عروسی، خانم گفته باید لباس مهمونی و عروسی بپوشیم حتی باید موهامون رو قشنگ کنیم. ادامه صحبت های آوا با بالا و پایین پریدنش قطع شد، دقیق نمی دانستم خانم زنگی آبادی چه برنامه دارد ولی یقین داشتم کارهای نو او اقداماتی است که روزها و بلکه ماهها روی آنها تفکر می کند. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |