مهدی شپشِ خمار و شاه کلید معروف/ دختر عمه دزدی که اعتراف کردخمار است؛ آنقدر که نمی تواند روی پاهایش بند شود. می گوید داشتم راه می رفتم که پلیس مرا گرفت! از پشت سر افسر پرونده می گوید حال زارش را نبین. «مهدی شپش» است؛ - گروه انتظامی خبرگزاری فارس ـ مریم عرب انصاری: باز هم طرح رعد؛ قرارمان ساعت 9 صبح در مقر پلیس پیشگیری پایتخت در میدان انقلاب است. مثل همیشه وارد محوطه پلیس پیشگیری که می شویم دور تا دور حیاط را میز چیده اند و انواع و اقسام کشفیات را به صف کرده اند؛ از موادمخدر گرفته و تنباکوهای فاسد تا اسلحه، تیزی و طاقه پارچه و حقه وافور. اولین متهمی که توجهم را جلب می کند جوانی است که لباس زندانی آبی با راه راه های افقی سرمه ای بر تن دارد؛ همان لباس معروف زندانی ها را. دستبند بر دست مشغول خوردن کیک و شیری است که پلیس به آنها داده. تا سوالم را می پرسم یقه لباس زیریش را بالا می کشد تا صورتش معلوم نباشد. می گوید: راننده ام. سه نفر مسافر سوار کردم و آنها را به مسیری که گفته بودند رساندم و منتظر بودم تا برگردند؛ نگو در همان زمان یکسری کابل دزدیده و انگار در گونی جاسازی کرده و با خود آورده بودند. می پرسم کابل ها را در صندوق عقب گذاشتند؟ خیالش که از نبودن دوربین راحت می شود یقه لباسش را پایین می کشد و می گوید: من چیزی ندیدم. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |