سفر، کسب وکار من است12 سالِ آزگار هر روز سر ساعت پنج ونیم بیدار می شده، ورزش می کرده، قهوه می خورده و سرِ کار می رفته اما یک باره همه چیز را رها می کند تا جهان را با سفر کردن بشناسد. - به گزارش ایسنا، 38 ساله است. هم سابقه تدریس در مدرسه را دارد و هم کارمندیِ بیمارستان اما هیچ چیز به اندازه سفر که در فرهنگ واژگان او مترادف با زندگی است، او را به دنیا و بیشتر از همه، به خودش گره نزده. سحر طوسی، داستان جهانگرد شدنش را این گونه برای خبرنگار ایسنا روایت می کند: سال ها مجبور بودم هر روز صبح زود از خواب بیدار شوم، ورزش کنم، قهوه بخورم و سر کار بروم اما حتی همان سال ها هم روزهای پنجشنبه با کوله پشتی سر کار می رفتم و بعد از پر کردن ساعت، سوار اتوبوس می شدم و سفر می کردم. طوری برنامه ریزی می کردم که شب جمعه سوار اتوبوس باشم و صبح شنبه دوباره با کوله پشتی، سر کار. برای سفرهای طولانی تر هم مرخصی بدون حقوق می گرفتم اما بعد از 12 سال دیگر تحمل این وضعیت را نداشتم. ازدیک طرف دلم به حقوق خوش بود اما از طرف دیگر، تلخی یک زندگی روزمره کامم را زهر می کرد. نشستم و دیدم که من چقدر هر روز کارهای تکراری می کنم و حرف های تکراری می زنم؛ منی که هرلحظه ممکن است دیگر نباشم یا اگر شانس بیاورم و پیر شوم، باید غروب ها به این صبح تا عصرهای ازدست رفته فکر کنم و بعد مثل همه موسفیدها، این رس برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |