روایت شهید دیار «همت و خرازی» که مدت ها قبل، خبر از شهادتش داده بود

به گزارش خبرگزاری فارس از سمیرم، برای همدردی با خانواده شهید محمد صابری یکی از 27 پاسدار شهید حادثه تروریستی اخیر در زاهدان، راهی منزلشان شدیم.

هوا سرد بود و برف نسبتا شدیدی در جنوبی ترین شهرستان استان اصفهان می بارید، به کوچه که رسیدیم حجله شهادت دوباره ما را به روزهای کودکی مان در دهه شصت برد، همان روزها که کوچه پس کوچه های شهر را با حجله های شهادت آذین بسته بودند.

خانه غرق در ماتم بود و مادری که صبورانه خوش آمد می گفت، در کنار صاحب عزا نشسته بودیم که داشت زمزمه می کرد: عزیز برادر، پدرت به انتظارت نشسته است تا دسته گلش از راه برسد، عید در راه است عیدی شب عیدمان رسید .

عمه اش از محمد و از تولد فرزندش می گفت که اسم دخترش را حلما گذاشتند، خودش در گوشش اذان گفت و برایش اسم نازنین زینب را گذاشت، عاشق شهادت بود و در آخرین مصاحبه اش گفته بود شهادت آرزوی من است .

خواهرش هم آرزوی محمد را این طور روایت می کرد: محمدم همیشه می گفت شهید می شوم، اما ما جدی نمی گرفتیم، می گفتیم شوخی می کند؛ حتی بارها به همسرش گفته بود من شهید می شوم، چند روز دیگر سالگرد پدربزرگش است، پدربزرگش علاقه زیادی به محمد داشت و حالا امروز مهمان پدربزرگش می شود.