مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
یکشنبه، 11 آذر 1397 ساعت 12:152018-12-02ورزشي

قلعه ای برای خیالپردازان!


اگر گذرتان به قلعه نو بیفتد، می توانید تخیل تان را به کار بگیرید و داستان شخصی تان را بسازید.

سیستان سرزمین افسانه هاست.

- به گزارش ایسنا، روزنامه ایران با این مقدمه نوشت: مِردل هرچه چشم انداخت، گراناز را ندید.

عادت همیشه اش بود.

چشم هایش همه جا دنبال گراناز می گشت، حتی حالا که دیگر نبود.

نبود؟ مگر می شود گراناز نباشد؟ مِردل باشد و گراناز، نه؟! کجا فکر می کرد چنین روزهایی هم برسد.

زن ها سرها را پایین انداخته بودند و گوشه سربندها را به چشم کشیده بودند.

مردها خاموش پیش می رفتند.

مِردل نمی توانست گراناز را ببیند.

آن پیکرِ پیچیده در پارچه ضخیم، حتماً کس دیگری بود.

آره، حتماً.

گراناز حالا حالاها جا داشت برای مردن.

برای نیست شدن.

اصلاً دختر 17 ساله را چه به مردن؟ ها؟ درستش همین است.

مردل نباید باور کند.

این که نشسته بر فراز آبادی و چشم هایش از فرط اشک درنیامده، می سوزد هم خودش نیست؛ مردل نیست.

حالا باید جشن عروسی شان باشد.

گراناز را بنشاند بر اسب و در آبادی بچرخاند.

عروس از زیرِ سربند سرخ، ریز ریز بخندد و داماد قند توی دلش آب شود.

حالا اما گراناز مرده.

یک شب، ناگهان در خواب.

مردل از همان روز اشکش خشک می شود، دلش را می بندد و تا ابد خاموش می ماند.


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

قلعه ای برای خیالپردازان!

قلعه ای برای خیالپردازان!