دفترچه خاطرات/ 5 خلبانی که پس از شرکت در کودتای نوژه، شهید شدیا من را ببرید در جبهه ها به عنوان گونی شن جلوی سنگر بگذارید تا اگر عراقی ها حمله کردند، من کشته شوم یا اینکه در عملیات انتحاری جایی را که می خواهید بمباران کنید، - مواد منفجره را به من ببندید و با هواپیما روی موضع عراقی ها بیندازید که هم به دشمن آسیب رسیده باشد، هم من اینجوری مرده باشم. " محسن رضایی در کتاب خاطرات خود به چگونگی کشف و دستگیری متهمان کودتای نوژه می پردازد. رضایی در این کتاب از خلبانی نام می برد که بعد از کودتا پشیمان و در جنگ شهید شد. وی می گوید: در میان عوامل کودتا یک افسر خلبان به نام مهدوی بود که تحت تأثیر تبلیغات و شانتاژی که صورت گرفته بود، موافقت کرده بود با کودتاچیان همکاری کند. بعد وی دستگیر شد و اعتراف کرد که قرار بود این اماکن را بمباران کنم و بعد از اعتراف و اتمام بازجویی ، منتظر دادگاه بود. یک روز آقای محمد طاهری که همشهری ما و ساکن کرج بود و فکر کنم نسبتی هم با آن افسر خلبان داشت، به من مراجعه کرد و گفت دیشب خانم این آقا خانه ما آمده و راجع به شوهرش گفته وی چنین آدمی نیست که بخواهد علیه نظام و امام اقدامی کند. من توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها کرده و نذر و نیاز و گریه کردم و ( از ایشان) خواستم شوهرم را نجات دهد. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |