تئاتری برای آسمان

محمدرضا این نقش را خیلی طبیعی بازی می کرد.

یادم هست وقتی یک اجرا در دانشکده ی کشاورزی کرج داشتیم، وقتی او تیر خورد، وقتی روی زمین افتاد، تعدادی از نوجوانانی که در آن جا حضور داشتند برای کمک به او روی سن دویدند.

- به گزارش گروه حماسه و مقاومت "، آن چه خواهید خواند، خاطره ای است از رزمنده بسیجی عبدالعلی محمدی درباره یکی از هم رزمانش به نام محمد رضا شاه بیگ .

جوانی که در سال 1344 در اشتهارد متولد شد و در سال 1365، پس از فارغ التحصیلی، به تدریس مشغول شد و عاقبتش چنین رقم خورد: مقدم در مورد علت و نحوه ی حضور آن شبش بین بچه های گردان امام سجاد(صلوات الله علیه) تعریف کرد: من همراه تعدادی از بچه های بسیجی اشتهارد ، در سال شصت و شش و قبل از اعزامی که به عملیات بیت المقدس 2 منتهی شد، گروه سرودی را در اشتهارد تشکیل دادیم و یک تئاتر به نام هجرت را تمرین و اجرا کردیم که در آن محمد رضا شاه بیگ نقش رزمنده ای را بازی می کرد که در واحد اطلاعات و عملیات خدمت می کند و به همراه چند رزمنده ی دیگر به شناسایی خط پدافندی دشمن می روند.

در یکی از شناسایی ها او از ناحیه ی قلب تیر می خورد.

در پایان نقش اش، بعد از زخمی شدن، رو به سوی کربلا می کند، چند بار یا زهرا(صلوات الله علیها) می گوید و یک سلام به امام حسین (صلوات الله علیه) می دهد، بعد پاهایش می لرزد