طنز/ وقتی درخت، چغندر شدچرا نمیشه؟ مگه شاعر نگفته قلب من قلب پرنده، پوستم اما پوست شیر؟ خب من هم قلب من قلب چغندر است و پوستم اما پوست درخت. مشکل این کجاست؟ - مشایی گفت: چرا نمیشه؟ مگه شاعر نگفته قلب من قلب پرنده، پوستم اما پوست شیر؟ خب من هم قلب من قلب چغندر است و پوستم اما پوست درخت. مشکل این کجاست؟ به گزارش ایسنا، پوریا عالمی در ستون طنز روزنامه شرق نوشت: اسفندیار رحیم مشایی گفته: به هر حال اگر چغندر هم بودیم، زیر آفتاب نگاه ملت ایران بالاخره یک لبو شدیم دیگه. ملت ایران هم گفتند: ما اگه سیب زمینی هم بودیم، شما ما را چیپس کردی. یعنی اول پوستمان را کندی، بعد خلالمان کردی و از هم جدامان کردی، بعد سرخمان کردی، بعد هم سس قرمز را ریختی روی ما و کف خیابان. به همین مناسبت انجمن چغندرهای مقیم مرکز هر گونه انتساب سببی یا نسبی را به اسفندیار رحیم مشایی شدیدا رد کردند. چغندرها گفتند چغندر حداقل یک فایده دارد، شما چی؟ همچنین ملت ایران که داشتند به مشایی نگاه می کردند، گفتند: ما فکر کردیم تو معنی نگاه ما را می فهمی. نگو خیال کردی خوشمان آمده که داریم نگاه می کنیم. نه چغندر جان! این نگاه از صدتا چیز هم بدتر است. از دیگر سو دکتر روان پژوه گفت: آقای مشایی ابتدا می گفت بالای آسمان ایران فرشته ها را مشاهده می کند که پرواز می کنند. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |