اینجا انگی بر پیشانی مان نیستکارخانه ای که بهبودیافتگان مواد مخدر آن را اداره می کنند - وحید برشکار کارخانه و بچه کیانشهر کرج است. 15 سال مصرف کننده بوده و خرج اعتیادش را از پدر و مادرش می گرفته. او هم می خواهد از زندگیش برایم بگوید. بعد از 8 سال خانمم خسته شد و رفت شیراز. نوید را هم با خودش برد. خلاصه رفتم کمپ و ترک کردم و اومدم پیش ممدآقا. خسته شده بودم. خانواده ام منو در مصاحبه تلویزیونی دیده بودن. قبلش باورم نداشتن. بعد از اون مصاحبه زنم زنگ زد و اومد سر خونه و زندگی. الان همه چی را به دست آوردم. زمان اعتیاد به زن و بچه ام توجهی نمی کردم ولی حالا بعد از کار می برمشون پارک. اون موقع همه چی را سیاه می دیدیم الان خوب و بد را فهمیدیم. بعد از اینکه پاک شدم با داداشم که اعتیاد داشت حرف زدم و اون هم اعتیادش رو کنار گذاشت و همینجا کار می کنه. زمان رفتن آقا محمد خیاط کارخانه دایی را صدا می زند و برای عروسی پسرش دعوت می کند به ما هم می گوید شما هم دعوتید تشریف بیاورید خوشحال می شویم. به آشپزخانه می رویم. درآهنی بزرگی آشپزخانه، سالن بدنسازی و نمازخانه را از کارخانه جدا می کند. ناهار امروز زرشک پلو با مرغ است. علی آشپز کارخانه و یک نفر دیگر دور دیگ نشسته اند و برنج و مرغ را در ظرف های یکبار مصرف می ریزند. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |