3 خاطره جالب پژمان جمشیدی از دربی پایتختبه مناسبت اکران خوب، بد، جلف و داربی امروز می خواهم سه خاطره از روزهای خوش حضور در داربی هایم را بگویم:1- خوب: روز عروسی بهروز رهبری فر و داربی که در نهایت منجر به پیروزی 2-1 ما شد. آن روزها، روزهای رفاقت تنگاتنگ من و بهنام ابوالقاسم پور بود که گل دوم آن بازی را برای ما زد و شادی من را بیشتر کرد. یادش به خیر. 2- بد: سال 83 و داربی که ما تا دقایق پایان بازی 2-1 جلو بودیم. حدود دقیقه 85 بازی بود که استقلال صاحب یک ضربه کرنر شد. من در این مواقع وظیفه ام حراست از تیرک یک دروازه مان بود؛ تا آبی ها توپ را بکارند برای زدن ضربه کرنر، من دست به تیرک ایستاده بودم و چشمم افتاد به اسکوربورد ورزشگاه در ضلع مقابل و وقتی دقیقه حک شده رویش را دیدم در دلم گفتم خدایا شکرت بازی را بردیم، اما امان از اتفاقاتی که قرار است بیافتد و ما بی خبریم. همان کرنر در یک رفت و برگشت وارد دروازه مان شد و در وقت های اضافی هم گل سوم را هم خوردیم و وقتی داور سوت پایان بازی را زد ما بازی را 3-2 باخته بودیم. فوتبال درست شبیه زندگی است. هیچ موفقیتی ماندگار نیست و هر لحظه ای پیش لحظه آینده ای است که نمی توانید آن را پیش بینی کنید. 3- جلف: در یک داربی وقتی از رختکن تیم وارد تونل شدیم تا به زمین برسیم و وارد چشمان 100 هزار تماشاچی متعصب و میلیون ها بیننده مشتاق شویم، علی انصاریان یک کش داد و برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |