روایتی داستانی از قحطی 1919 ایران مردم نه دیگر گندمی داشتند نه قِرانی برای خرید/ مردم گرسنه برای خون لاشه ها از سر و کول هم بالا می رفتندپانزده روز از خرید گندم نگذشته بود که بوی نان تازه در کوچه های خشتی و کاه اندود به یک آرزو تبدیل شد. نان جو که روزگاری خوردنش برای مردم کسر شأن شده بود، - مردم نه دیگر گندمی داشتند نه قِرانی برای خرید/ مردم گرسنه برای خون لاشه ها از سر و کول هم بالا می رفتند پانزده روز از خرید گندم نگذشته بود که بوی نان تازه در کوچه های خشتی و کاه اندود به یک آرزو تبدیل شد. نان جو که روزگاری خوردنش برای مردم کسر شأن شده بود، حالا فقط در خانه بزرگان شهر پخت می شد. به گزارش خبرنگار تاریخ "، سوم شهریور 1320، قوای شوروی از شمال و شمال شرقی و قوای انگلستان از جنوب از راه زمین و هوا و دریا به ایران حمله کردند ؛ این اقدام متفقین نه تنها نقض کامل بی طرفی ایران محسوب می شد، بلکه قحطی بزرگ ایران را در طول جنگ جهانی دوم رقم زد. تأمین غذای ارتش یکصد هزار نفری اشغالگر و نیز یکصد هزار آواره لهستانی که از زندان های روسیه آزاد و به ایران اعزام شده بودند، از یک طرف، طمع برخی کشاورزان برای احتکار و فروش گندم به چند برابر قیمت از سوی دیگر و بی کفایتی حکومت در کنترل اوضاع موجب شد قحطی بزرگ 1919 میلادی رقم بخورد و طی آن میلیون ها ایرانی به کام مرگ فرو روند. محمدقلی مجد نویسنده کتاب قحطی بزرگ درباره این نسل کشی می گوید: عجیب ترین از همه نقش بریتانیا در این فاجعه است. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |