کارمند اخراجی بانک بمب گذار بانک بودمن حسابدارمالی بانک بودم و هر روز چشام به پول های زیادی می افتاد. پول های که می تونستم با اون پول ها خوشبخت شده و برای همیشه از تحقیر نجات پیدا کنم. سرانجام یک روز تصمیم خود رو گرفتم!چه تصمیمی؟! وام گرفتید!نه! با شگردهای مختلف موفّق شدم مقدار زیادی پول از پول های بانک به جیب بزنم و با پول های بدست آمده وضع زندگیمان به کلّی دگرگون شد. از پایین شهر به بالای شهر رفته و چند تا آپارتمان در شهر های مختلف با خودرو های گران قیمت گرفتم. اکنون دیگر خانواده ام به تمام خواسته ها یشان رسیده و زندگی باب میلشون بودو فقط من بودم که ترس سر تا پای وجودم رو گرفته بود. ترس از چی؟! شما که به هر چه می خواستید رسیده بودید. آره ولی مهّم تراز همه آرامش بود که نداشتم، زیرا هر لحظه می ترسیدم که سرانجام همه از ما جرای دزدی theft با خبر شده و دستگیر شوم گرچه همسرم همیشه دلداریم داده و پیوسته می گفت که نترس هر گزچیزی نشده و کسی از ماجرا با خبر نخواهد شد. امّا هزاران افسوس که این خواب خیالی خیلی زود به پایان خود نزدیک شد. سرانجام بازرسان بانک مرزی به اختلاس من پی برده و دادگاه من رو به پرداخت غرامت و هفت سال زندان و اخراج از کار محکوم کرد. به راستی که دیگر دنیا برایم چیزی جز جهنم نبود. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |