نازنین هنوز زنده است؛ اگر ما بخواهیمنازنین زنده است. نازنین به سختی می جنگد، ولی بدون کمک، بدون پانسمان فردا، بدون داروی امشب، بدون پوست اهدایی بعدی، جنگش نابرابر است. این فراخوان نه فقط برای کمک به یک دختر آسیب دیده، - نازنین فقط 13 سال داشت. یک دختر لاغر با موهای خرمایی، لب هایی همیشه ترک خورده و نگاهی که انگار همیشه دنبال راه فرار بود. هیچ وقت با صدای بلند نمی خندید، حتی وقتی بقیه بچه ها در زنگ تفریح از ته دل می خندیدند. همیشه در حاشیه می نشست. همیشه با دفتر نقاشی اش سرگرم بود؛ دخترهایی می کشید که بال داشتند و هیچ وقت چهره شان معلوم نبود. اوایل کسی متوجه چیزی نشد. فقط می گفتند: نازنین کمی گوشه گیره ، اما بعدتر معلم پرورشی گزارش داد که نازنین در انشاهایش مدام درباره خاموشی، سایه، گریه درون و چیزهایی می نویسد که برای یک دختر کلاس هفتم عجیب است. نازنین هر روز با چشم هایی متورم و گونه هایی کبود راهی مدرسه می شد. معلم ها می دیدند، مدیر می دانست، اما سکوت همه چیز را می پوشاند. انگار کتک برای نازنین بخشی از زندگی شده بود. پدرش عصبانی بود و او همیشه اولین هدف عصبانیت. آن روز، در مدرسه با چند نفر از هم کلاسی هایش درگیر شد. کسی او را هل داده بود، کسی مسخره اش کرده بود. برچسب ها: نازنین - همیشه - هایی - بدون - دختر - زنگ تفریح - زنده |
آخرین اخبار سرویس: |