زنانِ شاهد آن ماجرا، کجا رفتند؟!از 15 اردیبهشت تا 24 خرداد، به فاصله 40 روز مانده تا روز غدیر، بنا داریم هرروز یک شعر از شاعران معاصر و نیز شاعران بزرگ زبان فارسی درباره امیرالمؤمنین، - علی بن ابیطالب (ع) و روز غدیر بخوانیم. به گزارش سراغ سیده اعظم حسینی می رویم که در شعرش از زاویه ای تازه به مسأله غدیر پرداخته است؛ بانوانی که در روز غدیر با حضرت امیر (ع) بیعت کردند. در ادامه شعر سیده اعظم حسینی را با هم می خوانیم؛ * رسید نوبت بیعت به بانوان غدیر شنید واژه ی مولای را مکرر، آب به بیعتی ابدی دست ها فرو می رفت کنار دستِ یداللهیِ علی در آب * نشست آینه ای، رو به روی آینه ای شب و… هوای خوش برکه و… تبلورِ ماه که: روی بیعت زهرا، حساب دیگر کن من و ادامه ی این راه سخت… بسم الله… * کنار برکه در آن وقت شب، دو تا کودک شبیه خوانِ نخستین شبِ غدیر شدند به روی تخته ی سنگی -که حکم منبر داشت- میان بادیه، پیغمبر و امیر شدند. * دو دست در گذرِ نور ماه، بالا رفت نسیم، در کف دستان شان پناه گرفت یکی شبیه به بابابزرگ، حرفی زد و سایه های شب دشت را گواه گرفت. * به حکم آیه ی اکملتُ دینکم می گفت که: بعد من تو امیری… تو رهبری… راهی که: در اطاعت امرت، مباد کژتابی که: در رعایت حقّت، مباد کوتاهی * میان ظرف بزرگی که آب، بیعت داشت در آن سکوت فراگیر، ماه می لغزید به روی پست و بلند مسیر، در دل د برچسب ها: غدیر - بیعت - بانوان - شاعران - امیر - حسینی - ادامه |
آخرین اخبار سرویس: |