حافظ و دوران گذار از یورش مغول به ایرانرهیافت مسئولانه و هوشمندانه و وجه مشترک سعدی و حافظ در برابر کوته بینی ها و از خودبیگانگی ها، بازنگری به انسان و جامعه انسانی، شناخت و تشریح آن، - هماهنگی جبلی و طبیعی در وجود گل و لاله بوستان، در اندیشه حافظ شایستگی همدلی و همزیستی شاد و دوستانه انسان ها را برمی انگیزد. لیکن تکوین چنین آرزویی و آرمانی را در واقعیت روزگار رازی مگو، گرهی کور، سخت دردی و صعب کاری می بیند و باز از پای نمی نشیند، زیرا اهرم های انگیزه قوی و فراوانند و پروای آن نمی دهند که از بار مسئولیت انسانی خود شانه بدزدد. گویی هر تار موی او به شوقی و ذوقی و کاری بسته شده است، و اجازه نشستن نمی دهد. پندارهای ریاضت کشی و تارک دنیایی منفعل و بی اثر که در قرن هشتم در لوای زهد و وعظ فرقه های صوفی گری و درویشی شایع بود و می خواست آدمیان را در قالب های خاصی شکل دهد، برای حافظ پذیرفتنی نبود. او غرایز آدمی را نیاز وجودی و وجوه ساختاری خلقت انسان می دانست که ضامن بقا و نیاز همزیستی و همبستگی انسان در آفرینش اویند. بیا بیا که تو حور بهشت را رضوان درین جهان ز برای دل رهی آورد وصف زیبایی های حور بهشتی توصیف زیبایی تو و گیرایی وجود تو برای دیگری برای پیوندهای استوار انسانی است. برچسب ها: انسان - حافظ - هوشمندانه - انسان ها - شایستگی - بازنگری - هماهنگی |
آخرین اخبار سرویس: |