مطالب مرتبط:
پشت پرده بازگشت آقای نخست وزیر؛ ماموریت کاظمی روی گسل های بغداد
فیلم آواز غمگینانه عمو رشید در کنسرت باشکوه معین ! / ببینید چقدر بغض دارد آقای همیشه خندان !
اسپانیا: فاجعه انسانی در غزه غیرقابل تصور است
فاجعه در معدن غیرمجاز/ 7 کشته بر اثر انتشار گاز در دامغان
خیانت های سیاه تازه عروس به آقای داماد عاشق پیشه ! / المیرا با مردان زیادی رابطه نامشروع دارد ! + نظر کارشناس
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
سه شنبه، 19 فروردین 1404 ساعت 12:052025-04-08سياسي

سخت نگیر آقای وزیر؛ ما منتظر فاجعه بعدی هستیم


گاهی دلم می خواهد دیگر ننویسم؛ من که می دانم این واژه ها نیز سرنوشتی جز خوابیدن در گورِ دسته جمعیِ اوراقِ بایگانی شده ندارند.

چند روزی واژه ها جان دارند و جولان می دهند و سپس زنده به گور می شوند.

درست مانند کارگران معدن طبس که فراموش شدند، یا مثل همین هفت تنی که ناگهان از چشمِ حرف ها و وعده ها و از لابلای یافته ها و نیافته های کمیته های حقیقت یاب و ناظر خواهند افتاد و تمام.

  اما اگر ننویسم.

اگر ننویسم، سکوت را به رسمیت شناخته ام.

سکوت هم که خیمهٔ بزرگی است، دلخواهِ فساد و بی عدالتی و اندوه.

 می نویسم، چون نباید سکوت را به رسمیت شناخت.

  راستی، اینجا چه چیزی از اعتبار افتاده است که هیچ حرفی در هیچ عملی تأثیر نمی کند؟ چه بسا عملی هم در کار نیست.

تنها عمل، فراموش کردن است و سپردن زخم ها به گذر زمان؛ بی هیچ مداوایی.

  در برابر دردهای برآمده از آوارهای معدن طبس یا دامغان، فاجعهٔ بیمارستان نگاه یا ولی عصر تبریز، یا واژگونی اتوبوس دانش آموزان و آدم کشیِ جاده ها و خودروهای ناایمن، کدام طبیب، چه مداوایی تجویز کرده است؟ به جایش، با دردها ساخته ایم.

ناطبیب هم تا توانسته، روی زخم هایمان را به زخمی تازه آراسته است.

  باز هم شدیم دسته ای عزادار! پنجاه وسه جسدِ سیاه شده از دلِ معدنِ طبس بیرون کشیدند، و ما هم — همان عادتِ همیشگی — دور هم جمع


برچسب ها: معدن طبس - سکوت - فراموش - کارگران معدن - فراموش کردن - زنده به گور - رسمیت
آخرین اخبار سرویس:

سخت نگیر آقای وزیر؛ ما منتظر فاجعه بعدی هستیم

سخت نگیر آقای وزیر؛ ما منتظر فاجعه بعدی هستیم