آیا واقعاً باید همه چیز را تحلیل کنیم؟ / مرز باریک بین تفکر عمیق و افراط در تجزیه و تحلیلمغز ما تفاوت بین «تحلیل مفید» و «وسواس فکری» (obsessive thinking) را نمی داند و در نتیجه، ممکن است بی وقفه به دنبال پاسخ هایی بگردد که اساساً وجود ندارند. - آیا واقعاً باید همه چیز را تحلیل کنیم؟ / مرز باریک بین تفکر عمیق و افراط در تجزیه و تحلیل مغز ما تفاوت بین تحلیل مفید و وسواس فکری (obsessive thinking) را نمی داند و در نتیجه، ممکن است بی وقفه به دنبال پاسخ هایی بگردد که اساساً وجود ندارند. به همین دلیل است که تحلیل کردن همیشه کارآمد نیست و گاهی بیشتر از آن که روشن کننده باشد، تاریک کننده مسیر می شود. داشتن ذهن تحلیل گر چیز خوبی است و به سادگی هم به دست نمی آید. یک تحلیل گر واقعی باید کلی اطلاعات خام داشته باشد و هر وقت چیزی رخ می دهد، رخداد جدید را با اطلاعات قبلی تطبیق بدهد و با گزاره های منطقی علت حادثه یا احتمالات پیش رو را بیان کند و بنویسد. برای تحلیل گر شدن سال ها رصد اخبار و خواندن کتاب های مختلف و یک ذهن باز پر از واژگان زیبا و منطق لازم است. اما در دنیای امروز اگر ذهنمان تحلیل گر باشد یا تا حدی از ایت موهبت برخوردار باشیم، کار ساده ای نداریم! چرا؟ به گزارش یک پزشک، دنیا پر شده از خبرهای بد که تحلیل مداوم آنها جان و تن را می فرساید. برچسب ها: تحلیل - وسواس فکری - اطلاعات - تفاوت - وسواس - افراط - تفکر |
آخرین اخبار سرویس: |