دیروز به رسم هم کلامی؛ من بودم و حافظ و نظامیمحمود اکرامی فر شاعر و منتقد ادبی، شعر طنزی با عنوان «دورهمی من و حافظ و نظامی» سروده است. - محمود اکرامی فر شاعر و منتقد ادبی، شعر طنزی با عنوان دورهمی من و حافظ و نظامی سروده است. به گزارش قرار داده است. این مثنوی را با هم می خوانیم؛ * دیروز به رسم هم کلامی من بودم و حافظ و نظامی از خوب و بد زمانه خرسند رفتیم پیاده سوی دربند در کافه ی اهل دل نشستیم گفتیم که چای، تشنه هستیم بعد از دو سه چای قند پهلو با طعم زرشک و توت و آلو از گردش روزگار گفتیم از نرخ گل و خیار گفتیم از قیمت دسته بیل و جارو از دشتِ دلار و دوغ و دارو از نانِ به نرخ روز خوردن با حسرت باده جان سپردن از باد که می دود به هر سو از خط لب و تتو ی ابرو از شعر که وامدار عشق است از دل که فقط دچار عشق است ناگاه دو دافِ چُست و چالاک( رند) شلواردریده، پیرهن چاک خوی کرده و مست و مو پریشان از اهل دلای غرب تهران با دیدن حافظ و نظامی با نیت خیر هم کلامی! بی هیچ تعارفی نشستند گفتند که اهل بخیه هستند در حد دو ده دقیقه ماندند لبخند زدند و شعر خواندند از آن دو یکی که اهل دل بود در حرف زدن کمی خجل بود آخر دو سه عکس خویش انداز انداخت کنارمان به صد ناز آنگاه نخورده چای رفتند با گفتن بای بای رفتند حافظ که نخورده مستِ ما بود سرحلقه ی این نشست ما بود تنها که شدیم، اوف و اَخ کرد می گفت که دست و پام یخ برچسب ها: محمود اکرامی فر - نظامی - حافظ - دورهمی - منتقد - غرب تهران - شاعر |
آخرین اخبار سرویس: |