جوان معتاد: خاله ام دادوبیدا می کرد، برای اینکه ساکتش کنم دستم را روی دهانش فشار دادم تا جان باختخاله ام عصبانی شد و به سمتم حمله کرد تا تلفنش را پس بگیرد. بعد هم شروع به داد و فریاد کرد و از همسایه ها کمک خواست من هم دستم را محکم جلوی دهانش گرفتم اما او مدام تقلا می کرد. - جوان معتاد: خاله ام دادوبیدا می کرد، برای اینکه ساکتش کنم دستم را روی دهانش فشار دادم تا جان باخت خاله ام عصبانی شد و به سمتم حمله کرد تا تلفنش را پس بگیرد. بعد هم شروع به داد و فریاد کرد و از همسایه ها کمک خواست من هم دستم را محکم جلوی دهانش گرفتم اما او مدام تقلا می کرد. پسر 25 ساله ای اسفند سال 1401 پریشان و ناراحت به پلیس آگاهی رفت و مدعی شد ساعاتی قبل خاله اش پروین را در خانه اش به قتل رسانده است. به گزارش روزنامه ایران، وی در تشریح ماجرا به مأموران گفت: چند سالی است که اعتیاد دارم و سر همین موضوع مادرم چندین بار من را از خانه بیرون کرده است. هربار که از خانه طرد می شدم به خانه خاله ام می رفتم تا او پادرمیانی کند و من دوباره بتوانم به خانه مان برگردم. صبح روز حادثه مادرم دوباره من را از خانه بیرون کرد. پس از چند ساعت خیابان گردی به خانه خاله ام رفتم با خودم گفتم خاله ام رگ خواب مادرم را بلد است و می تواند او را راضی کند که مرا ببخشد و به خانه راه بدهد. به خانه خاله ام که رسیدم از او خواستم تا با مادرم تماس بگیرد و پادرمیانی کند اما این بار او به جای تماس با ماد برچسب ها: همسایه - خانه - عصبانی - فریاد - پلیس آگاهی - باخت - حمله |
آخرین اخبار سرویس: |