از اعدام تا اسارتبه حالت سینه خیز خودم را به آنها رساندم و گفتم: «پدافند دورتادور را اجرا کنید و مواظب اطراف باشید. » به دور و اطراف نگاه کردم دیدم داخل یک دره یک گله گوسفند است و از آنجا به ما تیراندازی می کنند. - به حالت سینه خیز خودم را به آنها رساندم و گفتم: پدافند دورتادور را اجرا کنید و مواظب اطراف باشید. به دور و اطراف نگاه کردم دیدم داخل یک دره یک گله گوسفند است و از آنجا به ما تیراندازی می کنند. در همین حین یکی از نفرات از روی زمین بلند شد که او را به رگبار بستم و داخل کانال افتاد و من هم گفتم: گله گوسفند را به رگبار ببندید. به گزارش ایسنا، سرهنگ قربان معینی روبالی از آزادگان و رزمندگان دوران هشت سال دفاع مقدس است. او خرداد ماه 1359به دست کومله اسیر می شود و در آبان ماه همان سال از اسارت خارج می شود و پس از آن در جبهه حضور پیدا می کند. این پیشکسوت دوران ایثار و شهادت در بخشی از خاطرات خود با اشاره به صبح یکی از روزهای سال 1359 روایت می کند: پس از آزادی از اسارت می خواستم سوار خودرو بشوم، ناگهان دیدم راننده آشنا است. او یک استوار بود که من از لشکر 28 سنندج با او آشنا شده بودم. کاش در همان اسارت تو را می کشتند!/ کومله غافلگیرمان کرد گفت: معینی تو اینجا چه کار می کنی؟ این چه وضعی است که داری؟ و من هم جریان اسارتم را برایش تعریف کردم. برچسب ها: دوران هشت سال دفاع مقدس - گوسفند - تیراندازی - هشت سال دفاع مقدس - ایثار و شهادت - پدافند - داخل |
آخرین اخبار سرویس: |