بامداد اشکسیزدهم دی ماه، نه فقط یک روز در تقویم، که زخمی عمیق بر تاریخ شد. نسیمی که در آن بامداد وزید، بوی اشک و حماسه می داد. هر کسی که خبر را شنید، لحظه ای بهت زده ماند و سپس بغضش ترکید. - سیزدهم دی ماه، نه فقط یک روز در تقویم، که زخمی عمیق بر تاریخ شد. نسیمی که در آن بامداد وزید، بوی اشک و حماسه می داد. هر کسی که خبر را شنید، لحظه ای بهت زده ماند و سپس بغضش ترکید. صدای گریه مادرانی که از فرزندانشان برای سربازی وطن می گفتند، با اندوه فرزندی که پدر معنوی اش را از دست داده بود، درهم آمیخت. آسمان، شهادت قاسم را گواهی داد، و زمین، رد خون او را بوسید. او رفت، اما درخت ایستادگی که با دست هایش کاشته بود، ریشه دواند و برگ هایش سبزتر از همیشه شد. به گزارش ایسنا، فرهاد نظریان سامانی در یادداشتی نوشت: بامداد سیزدهم دی ماه 1398، شبی که از دل آن خورشید برنیامد و جان ها در اندوه فرو رفت. خبری از دوردست رسید، زخمی بر دل ها نشست و بغضی در گلو گره خورد. زمین لرزید و آسمان سیاه پوش شد. بغض ها شکست و سیلاب اشک، گونه ها را شست. نام حاج قاسم سلیمانی، این قهرمان بی نظیر، در گوش ها پیچید، اما این بار نه به نشان پیروزی، که به نشان پروازی بی بازگشت. شهیدی دیگر به صف شهیدان پیوست، اما این بار اندوهش سنگین تر از همیشه بود. برچسب ها: سیزدهم - دی ماه - زخمی - تاریخ - حماسه - عمیق - ایستادگی |
آخرین اخبار سرویس: |