پی نار آمده بود که به نور رسیدحالا این راه را آمده بود که آتش ببرد یا خبری از راه و آبادی؛ اما نور دید و راهی وسیع و باری سنگین، خبری شنید که همه چیز را تغییر می داد. حالا موسی پیامبر خدا شده بود. - حالا این راه را آمده بود که آتش ببرد یا خبری از راه و آبادی؛ اما نور دید و راهی وسیع و باری سنگین، خبری شنید که همه چیز را تغییر می داد. حالا موسی پیامبر خدا شده بود. خبرگزاری مهر ، گروه فرهنگ و ادب _ طاهره طهرانی: لَعَلِّی آتِیکُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَهٍ مِنَ النَّارِ (قصص 29) شاید از آن خبری یا پاره آتشی بیاورم. موسی از مصر فرار کرده بود و رسیده بود به مدین _جایی در شامات_ ترسیده و حیران و خسته، دست و پا میزد در شک و تردید که دعوت شعیب را بپذیرد و بماند یا نه. -: بمان جوان. شعیب اصرار کرد. -: می پذیرم. اما قرار بین من و توست، و خداوند شاهد گفتارمان. ده سال بمانم یا هشت سال، بعد به اختیار خودم باشد که بمانم یا بازگردم. پیرمرد پذیرفت و خوشحال بود، جوان هم. به این ترتیب موسی، جوانی که در ناز و نعمت بارگاه فرعون بزرگ شده بود، با دختر شعیب ازدواج کرد و در مدین ماندگار شد و هشت یا ده سال به چوپانی گله های گوسفند مشغول بود. مدین -منطقه ای در شامات- اقلیمی متفاوت با مصر داشت، هرچند آباد و خرم بود، اما مصر برای موسی کششی دیگر داشت. برچسب ها: خبری - موسی - پیامبر - فرهنگ و ادب - تغییر - باری - خبرگزاری |
آخرین اخبار سرویس: |