روایتی از نامه سردار فقید قاسم سلیمانی به دخترش ؛ « آن دختر هراسان تویی، نرجس»« . وقتی فکر می کنم آن دختر هراسان تویی، نرجس است، زینب است و آن نوجوان و جوان در مسلخ خوابانده که در حال سر بریده شدن است، حسینم یا رضایم است، - روایتی از نامه سردار فقید قاسم سلیمانی به دخترش ؛ آن دختر هراسان تویی، نرجس . وقتی فکر می کنم آن دختر هراسان تویی، نرجس است، زینب است و آن نوجوان و جوان در مسلخ خوابانده که در حال سر بریده شدن است، حسینم یا رضایم است، از من چه توقعی دارید؟ نظاره گر باشم؟ بی خیال باشم؟ تاجر باشم؟ نه من نمی توانم این گونه زندگی بکنم. دختر سردار سلیمانی: به پدرم می گفتم عمو، انقدر که دیر به دیر او را می دیدیم/ گفت از من چه توقعی دارید، اینکه بی خیال باشم یا تاجر؟ فرزند شهید سردار سلیمانی روایتی از اعتراض به پدرشان بخاطر حضور بیش از اندازه در جبهه سوریه و عراق مطرح کرد. به گزارش جماران، به مناسبت سالروز شهادت سردار سلیمانی، نرجس سلیمانی فرزند ارشد شهید سلیمانی و عضو شورای شهر تهران به روایت خاطره ای از پدر پرداخت. نرگس سلیمانی گفت: حاج قاسم خیلی دیر به دیر می آمدند و من هم خیلی بچه بودم. عموهای زیادی اطراف ما بودند منظورم دوستان بابا هست و از طرف دیگر، ایشان را هم دیر به دیر می دیدیم. وقتی من به ایشان می گفتم عمو، ایشان ناراحت می شد و برای اینکه جبران کند، زمانی که در باید در محدوده خارج از خط مقدم حضور پ برچسب ها: سردار سلیمانی - سلیمانی - دختر - سردار - قاسم سلیمانی - سالروز شهادت سردار - شهید سردار سلیمانی |
آخرین اخبار سرویس: |