از دی که گذشت هیچ از او یاد مکن...گذشته زمان از دست شده است و تنها برای روایت، عبرت، تجربه اندوزی و خوانش باستان شناسی در کار می آید و نه مدام و مداوم خاک را کاویدن تا از دلش خادم و خائن بربکشیدن و برای استخوانها شمشیرکشیدن. - . عصر ایران؛ احسان اقبال سعید - زمان از دست شده و آدمیان درگور خفته و نیز بناهاهای خبر از روزگار با باد شده همه حکایت گذشته ای را می سازند که همنوا دم بر می آوریم در آن نباید ماند و پایمان در سرب و سیمان آن اسیری ابدیست . انگار روزگار و آدمهای از دست شده و نیز ارتکاب و دامن پاکشان هرگز از زیست و زمانه ی ما دامن نمی کشد و ما هم نمی تواند تاب بیاوریم نبود اینان را. انسان به مدد عقل و حافظه یگانه موجود خاطره ورز گیتی است که طعم رنج و گنج هر دو را در خاطر نگاه می دارد و با گذر ایام باز می پیراید و ردایی نو بر تن تندیس های زیر باران و آفتاب بر گذر شهر و نیز در خیال خود می کند. عرف و عادت آدمها حاصل رفتار و برداشت های پرتکرار و انباشته است و روایت نیک و شر و نیز ما و انیرانی هم بر آمده از همان انبان تجربه و خاطره است. تخطی از کردار و باور گذشتگاه و درگذشتکان می شود خلاف قائده و عرف و تو در کنار می مانی و یکه سوارو گاه خود خصم جان خویشی و خشکسالی بر باغ خاطر خود هم که چن پدرانم دروازه ی شهرها نگشودم. برچسب ها: زمان - گذشت - باستان شناسی - گذشته - دامن - باستان - برداشت |
آخرین اخبار سرویس: |