فلسفه «عواطف»؛ از عشق افلاطونی تا شورش نیچه علیه ترحمفلاسفه ای همچون افلاطون، ارسطو، اسپینوزا، هیوم، کانت و نیچه «عاطفه» را به عنوان یکی از عناصر کلیدی در شکل دهی به اخلاق و طبیعت انسانی بررسی کرده اند. - فلاسفه ای همچون افلاطون، ارسطو، اسپینوزا، هیوم، کانت و نیچه عاطفه را به عنوان یکی از عناصر کلیدی در شکل دهی به اخلاق و طبیعت انسانی بررسی کرده اند. در اینجا به طور مختصر درباره نقشی که عاطفه درنظام های فلسفی و اخلاقی این فیلسوفان دارد توضیح خواهیم داد. عاطفه را می توان به عنوان احساسی که فرد نسبت به شخص یا چیز دیگری دارد تعریف کرد. این موضوعی است که هزاران سال ذهن فلاسفه را به خود مشغول کرده، زیرا به اعماق تجربه و رفتار انسانی مربوط است. برای درک چگونگی بررسی عاطفه در فلسفه، باید نظریات فلسفی درباره احساسات به طور کلی و جایگاه آن ها در زندگی انسان را بررسی کنیم. به گزارش فرادید؛ این مقاله دیدگاه شش متفکر تأثیرگذار یعنی افلاطون، ارسطو، اسپینوزا، هیوم، کانت و نیچه را درباره عاطفه بررسی می کند؛ اینکه آن ها چگونه عاطفه را تعریف می کنند و این مفهوم در سیستم فلسفی گسترده تر آن ها چه جایگاهی دارد. افلاطون و عشق حقیقی دیدگاه افلاطون درباره عواطف با نظریه عالم مُثُل او ارتباط نزدیکی دارد؛ نظریه ای که طبق آن، دنیای مادی بازتابی از یک واقعیت تغییرناپذیر است. برچسب ها: عاطفه - انسان - بررسی - اخلاق - نیچه - یکی از - فلسفی |
آخرین اخبار سرویس: |