مطالب مرتبط:
استاد کزازی این طوری دزد کیف خود را تنبیه کرد
انتقال امنیتی متهم ترور ژنرال روس/ ماجرای پیشنهاد 100 هزار دلاری (فیلم)
ورود مجلس به ماجرای گم شدن روزانه میلیون ها لیتر سوخت
ماجرای گم شدن 20 میلیون لیتر سوخت/ مجلس ورود کرد
ماجرای گم شدن روزانه 20 میلیون لیتر سوخت در کشور / مجلس ورود کرد
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
شنبه، 1 دی 1403 ساعت 09:052024-12-21سياسي

ماجرای یک تنبیه


«چه سالی این سماور را خریده اید؟» گفتم: «عمر آن اندازه عمر آتشبار است.

» تیمسار سؤال کرد: «مکاتبه هم کرده اید؟» گفتم: «بله» تیمسار از من سابقه مکاتبات را درخواست کرد و من هم آن را آوردم.

- فرمانده نیرو پرسید: چه سالی این سماور را خریده اید؟ گفتم: عمر آن اندازه عمر آتشبار است.

تیمسار سؤال کرد: مکاتبه هم کرده اید؟ گفتم: بله تیمسار از من سابقه مکاتبات را درخواست کرد و من هم آن را آوردم.

فرمانده لشکر و فرمانده تیپ از این کار من سخت ناراحت و گله مند شدند.

صبح روز چهارشنبه صبحگاه عمومی با حضور همه یگان ها برگزار شد.

به گزارش ایسنا، سرتیپ اسداله حیدری لرستانی از فرماندهان و پیشکسوتان ارتشی دوران هشت سال دفاع مقدس روایت می کند: در یکی از روزهای سال 1356 که اعتراض ها و تظاهرات انقلابی مردم در حال شکل گیری بود اطلاع دادند که فرمانده نیروی زمینی (ارتشبد اویسی) قرار است برای بازدید از تیپ 2 لشکر 92 به پادگان دزفول بیاید.

به همه ابلاغ کردند که یگان هایتان را به میدان آموزشی ببرید و فقط سرگروهبان ها در آسایشگاه ها بمانند، تا در صورت بازدید فرمانده نیروی زمینی پاسخگو باشند.

سرگروهبان آتشبار ما استوار پرویز دالوند بود.

او انسانی لایق و سرگروهبانی کاردان بود یگان ها طبق دستور با همه کارکنان آتشبار در میدان مستقر شدند فرمانده نیروی زمینی به اتفاق


برچسب ها: فرمانده - دوران هشت سال دفاع مقدس - هشت سال دفاع مقدس - درخواست - فرمانده تیپ - نیروی زمینی - سابقه
آخرین اخبار سرویس:

ماجرای یک تنبیه

ماجرای یک تنبیه