شمشیر های پاک ذهن های آلودهپشت ساختمان، باترگو دختری شانزده ساله که با میله های آهنی کتک خورده، پشت سر عمو و زن عمویش پناه گرفته بود و هنوز امید داشت که از این کابوس وحشتناک بیدار شود، یکی از شبه نظامیان به زن عموی باترگو گفت: ما هیچ کدام از شما ها را باقی نمی گذاریم، ما به هیچ سوسکی رحم نمی کنیم. و به جای این سه نقطه گلوله ها را به سمت زن عمو روانه کرد. انگار که اسلحه ها فرمان آتش را از حلقوم تفنگ فرمانده شنیده باشند، سمفونی را شروع کردند، صدای رگبار توی هوا پیچید و نکانکا، برادر یازده ساله باترگو روی زمین دراز کشید، اما آنهایی که فرصت پیدا نکردند، شکوفه های قرمز روی پوست سیاه شان دهان باز کردند و تند تند روی زمین افتادند. بعد از اینکه سر و صدا خوابید، دوتا بچه کوچک که با خون اقوامشان خیس شده بودند از زیر جنازه ها بیرون آمدند و فرار کردند تا تنها شاهدان این ماجرا باشند. ماجرایی که 10 نفر کشته داشت، ماجرایی که نوک سوزنی از نسل کشی بزرگ روآندا بود. قتل بیش از یک میلیون انسان فقط به خاطر یک دروغ رسانه ای! ایزوله سازی از نوع غیرپزشکیوقتی صحبت از فضای ایزوله می شود احتمالاً اولین چیزی که به ذهنمان خطور می کند، بیمارستان است. یک اتاق برای بیمارانی که بدنی بسیار ضعیف دارند و معمولاً در این اتاق استریل شده نگهداری می شوند تا هیچ میکروب، باکتری یا ویروسی از طر برچسب ها: ماجرا - شبه نظامیان - فرمان - زمین دراز - زمین - نظامیان - سر و صدا |
آخرین اخبار سرویس: |