شهیدی که بدون سر به دیدار مولایش شتافت

گفت ما 11 نفر داوطلب می خواهیم برای گروه جانبازان که در پادگان معروف است به گروهان الله .

این گروهان آموزش های کماندویی می بیند برای جنگ های نامنظم و همراه سپاه پاسداران به مأموریت می رود، - گفت ما 11 نفر داوطلب می خواهیم برای گروه جانبازان که در پادگان معروف است به "گروهان الله".

این گروهان آموزش های کماندویی می بیند برای جنگ های نامنظم و همراه سپاه پاسداران به مأموریت می رود، تا حرفش تمام شد من و مرتضی و علیرضا زود رفتیم جلو.

به گزارش ایسنا، احمد جعفرنژاد ششم آذرماه سال 1338 در روستای فخرآباد استان گیلان در خانواده ای مومن و مانوس با قرآن به دنیا آمد.

تولد احمد شور و حال خاصی به زندگی آنها بخشیده بود و در آن زمان که او هنوز کودکی خردسال بود با کارهای خود جای خاصی درخانواده بخصوص نزد پدر باز کرده بود به طوری که شادی پدر شادی احمد بود.

هنوز 9 سال بیشتر نداشت که پدرش را از دست داد و دو سال بعد هم مادرش فوت کرد.

تقدیر الهی بر آن بود که احمد جعفرنژاد از همان دوران کودکی یتیم و از محبت پدر و مادر محروم شود.

اما همانطور که خدا می خواست او از تربیت اسلامی برخوردار شود سرپرستی او را برادر بزرگش محمد به دست می گیرد و او را به تهران نزد خانواده خود می آورد، به این شکل احمد زندگی جدیدی را در تهران آغاز کرد.