مطالب مرتبط:
حکایت گوسفند و زبان؛ پاسخ وزیر به پرسش حاکم!
حکایت هشدار هیزم شکن و لجبازی مرد
حکایت| یک کیسه زر، دو سرنوشت: آزادی غلام و بندگی ابوذر
پیشگویی های صهیونیسم مسیحی در خدمت به اشغالگری های رژیم اسراییل
 استاندار اردبیل: تغییرات مسئولان استانی نباید خللی در روند خدمت به مردم ایجاد کند
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
دوشنبه، 5 آذر 1403 ساعت 13:152024-11-25اجتماعي

با سعدی در گلستان ؛ باب اول حکایت سی و ششم : ای شکم خیره به نانی بساز / تا نکنی پشت به خدمت دو تا (+صدا)


دو برادر یکی خدمت سلطان کردی و دیگر به زورِ بازو نان خوردی.

باری، این توانگر گفت درویش را که: چرا خدمت نکنی تا از مشقّتِ کار کردن برهی؟ - با سعدی در گلستان ؛ باب اول حکایت سی و ششم : ای شکم خیره به نانی بساز / تا نکنی پشت به خدمت دو تا (+صدا) دو برادر یکی خدمت سلطان کردی و دیگر به زورِ بازو نان خوردی.

باری، این توانگر گفت درویش را که: چرا خدمت نکنی تا از مشقّتِ کار کردن برهی؟ عصر ایران ــ دو برادر یکی خدمت سلطان کردی و دیگر به زورِ بازو نان خوردی.

باری، این توانگر گفت درویش را که: چرا خدمت نکنی تا از مشقّتِ کار کردن برهی؟ گفت: تو چرا کار نکنی تا از مَذَلَّتِ خدمت رهایی یابی؟ که خردمندان گفته اند: نانِ خود خوردن و نشستن به که کمرشمشیرِ زرّین به خدمت بستن.

این حکایت را با خوانش مهرداد خدیر بشنوید


برچسب ها: خدمت - در گلستان - حکایت - سلطان - برادر - درویش - گلستان
آخرین اخبار سرویس:

با سعدی در گلستان ؛ باب اول حکایت سی و ششم : ای شکم خیره به نانی بساز / تا نکنی پشت به خدمت دو تا (+صدا)

با سعدی در گلستان ؛ باب اول حکایت سی و ششم : ای شکم خیره به نانی بساز / تا نکنی پشت به خدمت دو تا (+صدا)