عملیات «والفجر4» به روایت چند فرماندهدست آخر، وقتی به اینجا برگشتم، یکی از همان زخمی هایی را که او به عقب فرستاده بود، دیدم. آن بسیجی زخمی می گفت: وقتی به برادر خزایی گفتم شما که خودت هم مجروح هستی با ما به عقب برگرد، - دست آخر، وقتی به اینجا برگشتم، یکی از همان زخمی هایی را که او به عقب فرستاده بود، دیدم. آن بسیجی زخمی می گفت: وقتی به برادر خزایی گفتم شما که خودت هم مجروح هستی با ما به عقب برگرد، او جواب داد: خاطرجمع باشید از جمع گردان شما، من آخرین نفری هستم که از خط به عقب برمی گردد. به گزارش ایسنا، در مرحله چهارم عملیات، رزمندگان اسلام تلاش زیادی را برای تثبیت قله های کانی مانگا انجام دادند که علی رغم جانفشانی های فراوان امکان تثبیت کامل همه این قلل فراهم نشد. رزمندگان دلیر لشکر 27 محمد رسول الله (ص)، روایت های مختلف و متعددی از این مرحله از عملیات در اواخر آبان 1362، به زبان آوردنده اند که به مناسبت ایام سالگرد آن منتشر می شود: حمید غفاری؛ فرمانده گروهان سوم گردان حبیب بن مظاهر روایت می کند: مرحله سوم عملیات والفجر 4 که تمام شد، بچه ها را به کمپ گردان حبیب در اردوگاه شیلر برگرداندیم. خب؛ حوادث آن چند روز سخت از عملیات، شهادت 27 نفر و مجروحیت بیش از 50 نفر از همرزمان مان، تأثیر زیادی بر روحیه بسیجی های گردان گذاشته بود. برچسب ها: عملیات - رزمندگان - زخمی - فرستاده - رزمندگان اسلام - محمد رسول الله - یکی از |
آخرین اخبار سرویس: |