روایتی متفاوت از درگذشت مصطفی خمینی؛ تسلیت های عجیبی که دل مادر را آتش می زدبه گزارش سرویس فرهنگی تابناک؛ بانو قدس ایران عادت داشت پسر بزرگش، مصطفی را به نام داداش صدا کند، همانطور که دیگر بچه های خانه او را داداش می خواندند. مرگ داداش برای خدیجه خانم ثقفی اتفاق سختی بود و بی تابی ها گاهی امانش را می برید. او خودش ماجرای مرگ حاج آقا مصطفی را این طور تعریف می کند: صبح زود یکشنبه اول آبان ماه، هنوز از خواب بیدار نشده بودیم که آقا بالای سرمان آمد و احمد را صدا زد و گفت از خانه مصطفی تماس گرفته اند و کمک خواسته اند، برو ببین چه کار دارند. شاید معصومه خانم نیاز به کمک داشته باشد. شب پیش، معصومه خانم، همسر آقا مصطفی دل درد شدید داشت و امام این را می دانست. از این رو گمان کردند برای او مشکلی پیش آمده است. احمد بی درنگ برخاست و به خانه داداش رفت. من از خواب برخاستم و خودم را به خانه مصطفی رساندم. دم در یک اتومبیل بود که بلافاصله حرکت کرد و من به دنبال آن دویدم و دیدم که اتومبیل وارد بیمارستان شد. ابتدا دربان مرا راه نداد و گفت شما کیستید؟ گفتم همراه بیمار هستم. دربان با خونسردی گفت او که مرده بود. با شنیدن این خبر بی طاقت شدم و روی زمین افتادم. دربان که وضع مرا دید گفت نسبت شما با او چیست؟ گفتم مادرش هستم. آن وقت به من اجازه داد که داخل شوم و فهمیدم که مصطفی پسر عزیزم را از دست داده ام. برچسب ها: مصطفی - خانه - معصومه - خانم - خواب - احمد - اتومبیل |
آخرین اخبار سرویس: |