«حُر» مدافعان حرمآن جوان خوش قد و بالا و رعنا، همان بچه لوتی و بامرام محله حالا فقط چند استخوان سوخته ازش باقی مانده بود و دوباره مثل زمانی که تازه متولد شده بود به راحتی در آغوش مادر جای می گرفت. - آن جوان خوش قد و بالا و رعنا، همان بچه لوتی و بامرام محله حالا فقط چند استخوان سوخته ازش باقی مانده بود و دوباره مثل زمانی که تازه متولد شده بود به راحتی در آغوش مادر جای می گرفت. خبرگزاری مهر ؛ گروه مجله _ مبینا افراخته: سال 1393 اربعین راهی کربلا می شود. وقتی که از سفر باز می گردد از او می پرسند راستش را بگو از امام حسین چه خواستی؟ با همان لحن شوخ و زبان کوچه بازاری خوش جواب می دهد: هیچی بابا فقط گفتم امام حسین آدمم کن. یک سال بعد یعنی بیست و یکمین روز از دی ماه سال 1394 می شود تاریخ شهادتش و لقب مجید بربری جای خودش را به حر مدافعان حرم می دهد. در واقعیت دایی و خواهرزاده بودند اما رابطه ای که میانشان برقرار بود بیشتر رفاقت بود. طوری که همیشه او را با اسم کوچکش خطاب می کرد: مجید بیشتر از اینکه خواهرزاده من باشد رفیقم بود. او از کودکی در کنار ما بود، باهم در قهوه خانه کار می کردیم. یک روز برای اولین بار حسن را دایی خطاب می کند. برای اولین، و البته آخرین بار. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |