روایتی از حال و هوای خرمشهر پس از سقوطدشمن به شهر مسلط شد و بخش مهمی از خاک کشور را ناباورانه از دست دادیم. البته ظاهر قضیه چنین بود که او پیروز است و ما بازنده و شکست خورده ایم؛ - دشمن به شهر مسلط شد و بخش مهمی از خاک کشور را ناباورانه از دست دادیم. البته ظاهر قضیه چنین بود که او پیروز است و ما بازنده و شکست خورده ایم؛ اما این پایان ماجرا نبود. طبیعی بود که اوضاع بعد از سقوط شهر آشفته و غم زده باشد و حتی بعضی از افراد احساس سرخوردگی کنند. به گزارش ایسنا، سید عباس بحر العلومی فرد؛ از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس و از مدافعان حرم، در کتاب خاطرات خود با عنوان عبور از شط به بیان رشادت ها و ایستادگی های رزمندگان در آخرین روز دفاع از خرمشهر که منجر به سقوط این شهر شد پرداخته که به مناسبت سالروز این روز حماسی منتشر می شود: چهارم آبان، حدود ساعت 9 صبح یکی تکانم داد: عباس عباس! عباس عباس! عباس. ! متنفر بودم که با این حالت از خواب بیدار شوم؛ مخصوصاً که سه روز نخوابیده بودم. خیلی عصبی شدم. به زور چشم هایم را باز کردم و جهان آرا را بالای سرم دیدم! محمد گفت: عباس، بلند شو! عراقی ها می خوان از روی پل بیان این دست! با شنیدن این جمله، شوک وحشتناکی به من وارد شد. خواب و خستگی از سرم پرید. برچسب ها: عباس - رزمندگان - هشت سال دفاع مقدس - سقوط - خرمشهر - کتاب خاطرات - پیروز |
آخرین اخبار سرویس: |