لحاف «معصومه» را باید تمام کنم+ ویدئوقامت خمیده اش حین توصیف زیبایی لحاف عروس یک لحظه می ایستد و به روبرو خیره می شود، پیرمرد در حال دوختن یک لحاف یادگاری برای دخترش معصومه است، - ایسنا/مازندران قامت خمیده اش حین توصیف زیبایی لحاف عروس یک لحظه می ایستد و به روبرو خیره می شود، پیرمرد در حال دوختن یک لحاف یادگاری برای دخترش معصومه است، حالا کمی صدایش به غم آغشته شده و می گوید: دارم یک لحاف برای دخترم می دوزم اما قبول نمی کند که! از این جدیدها دوست دارد. بالای 3 میلیون برایم هزینه داشته، عکس طاووس دارم می ندازم، تازه براش مرواریددوزی هم می کنم. دخترم مجرد است، 18 سال دارد اما امکان دارد فردا من بیفتم بمیرم، این باید یک چیزی از من داشته باشد بالاخره. از محله قدیمی بهرام اُتُر و مقابل چشمان کاروانسراهای رهاشده کوچه که بگذریم، زیر سایه سروهای خمیده عمارت سردار جلیل ؛ در گوشه دنجی از کاروانسرای حاجی گل آقا که به نام صاحبش نامگذاری شده، احمدعلی احمدی منتظر ماست، یکی از آخرین حلاج ها و لحاف دوزهای ساری. نه از صدای زه کمان پنبه زنی خبری هست و نه ملحفه های چهل تکه، جای زنگ کاروان ها و هیاهوی بازار را هم صدای مرغ و خروس های گوشه حیاط گرفته، روبرو و در کنج راست کاروانسرا، کارگاهی کوچک و نمور با اندک امکانات باقی مانده از چند دهه لحاف دوزی، آخرین نشانه های یک پیشه سنتی را زن برچسب ها: معصومه - یادگاری - زیبایی - پیرمرد - قامت - لحظه - عروس |
آخرین اخبار سرویس: |