آن روزهادشمن خرمشهر را گرفته بود و با محاصره آبادان قصد داشت این شهر را هم تصرف کرده و سریع تر برسد به اهواز. آبادان زیر آتش شدید و دائمی بود. مردمی که ناچار با کودکان و زنان وحشت زده، - دشمن خرمشهر را گرفته بود و با محاصره آبادان قصد داشت این شهر را هم تصرف کرده و سریع تر برسد به اهواز. آبادان زیر آتش شدید و دائمی بود. مردمی که ناچار با کودکان و زنان وحشت زده، شهر را ترک می کردند، کوچه ها و خیابان هایی که داشتند به ویرانه تبدیل می شدند، مخازن نفتی پالایشگاه که در آتش می سوختند و. از صحنه های دردناک و تلخ آن روزها بود. به گزارش ایسنا، متن پیش رو خاطراتی از سه ماه نخست جنگ تحمیلی به روایت پیشکسوت دفاع مقدس غلامرضا لشکری است که به مناسبت هفته دفاع مقدس در روزنامه قدس منتشر شده و در ادامه می توانید بخوانید: با خودم قرار گذاشته بودم پس از مدت ها دویدن این طرف و آن طرف و اغلب بیدارخوابی کشیدن، همین امشب را توی هتل کاروانسرا یک دلِ سیر بخوابم! حالا این یک دل سیر که می گویم، خواب 12-10 ساعته نبود. چهار یا پنج ساعت هم اگر می شد، جبران یک هفته کم خوابی را می کرد. تازه چشم هایم گرم شده بود و خواب داشت مثل سرب مذاب توی رگ هایم می دوید که با فریاد: مَشَدیا. برچسب ها: آبادان - دفاع مقدس - آن روزها - هفته دفاع مقدس - محاصره - کودکان - خرمشهر |
آخرین اخبار سرویس: |