خدای سید که هست!در آن صبح تابستانی دو شنبه در شهریورماه، جمعی از مردم تهران به جماران آمده بودند تا مصیبت تازه را به امام و مقتدای شان تسلیت بگویند. هوا هنوز گرم نشده بود که امام (ره) به جمع شان آمد و روی صندلی همیشگی خود نشست. - در آن صبح تابستانی دو شنبه در شهریورماه، جمعی از مردم تهران به جماران آمده بودند تا مصیبت تازه را به امام و مقتدای شان تسلیت بگویند. هوا هنوز گرم نشده بود که امام (ره) به جمع شان آمد و روی صندلی همیشگی خود نشست. به گزارش ایسنا، محمدجواد اخوان در سرمقاله روزنامه جوان با این عنوان نوشت: در آن صبح تابستانی دو شنبه در شهریورماه، جمعی از مردم تهران به جماران آمده بودند تا مصیبت تازه را به امام و مقتدای شان تسلیت بگویند. هوا هنوز گرم نشده بود که امام (ره) به جمع شان آمد و روی صندلی همیشگی خود نشست. در چشمانش غم بزرگی هویدا بود، غمی که آن سال هر روز با غمی دگر تازه می شد. بعد از بسم الله با این جمله شروع کرد که انالله و انا الیه راجعون و هنوز در میانه جمله استرجاع بود که بغض جمعیت ترکید و امام نیز به سختی این جمله را به پایان برد. جمع داغداری که برای تسلای دل امام شان سراغش آمده بودند، اینک کوهی استوار می دیدند که در هشتمین دهه عمر خود با اقتدار از آن تابستان سخت عبور کرده بود؛ تابستانی که به بهای جان ده ها نفر از اصحاب امام و انق برچسب ها: تابستانی - امام - جماران - تهران - مصیبت - تسلیت - صندلی |
آخرین اخبار سرویس: |