روایت ماموریت آخر با یحیی/بدنم می سوخت ولی توان حرکت نداشتمشرایط عجیب و غریبی بود. نمی توانم توضیح بدهم چه اتفاقاتی افتاد. می سوختم؛ از هوش می رفتم و به هوش می آمدم. در یک لحظه احساس آرامش عجیبی کردم. - روایت ماموریت آخر با یحیی/بدنم می سوخت ولی توان حرکت نداشتم شرایط عجیب و غریبی بود. نمی توانم توضیح بدهم چه اتفاقاتی افتاد. می سوختم؛ از هوش می رفتم و به هوش می آمدم. در یک لحظه احساس آرامش عجیبی کردم. خبرگزاری مهر ، گروه فرهنگ و ادب _ صادق وفایی: سومین قسمت از گفتگو با امیر جانباز خلبان یدالله واعظی، به آخرین ماموریت او در میدان جنگ اختصاص دارد که طی آن به درجه جانبازی رسید و همرزمش یحیی شمشادیان شهید شد. در قسمت های پیشین این مصاحبه به کارنامه جنگ این خلبان از ابتدای جنگ تا سال 61 و عملیات مسلم بن عقیل که آخرین ماموریت در آن انجام شد، پرداختیم. همچنین دوران ورود به هوانیروز و همدوره ای های وی را مرور کردیم. در قسمت سوم مصاحبه، پس از روایت شهادت شمشادیان و مجروحیت شدید واعظی، ماجرای اعزام پر پیچ وخم وی به آلمان برای مداوا و مواجهه اش با پروفسور مجید سمیعی روایت می شود. واعظی به دلیل شکستگی و سوختگی شدید ناچار به جراحی مغز و اعصاب روی ستون فقرات و همچنین جراحی پلاستیک برای ترمیم سوختگی های صورت و بدن بود. برچسب ها: ماموریت - عملیات مسلم بن عقیل - سوخت - توان - عجیب - جانباز - مصاحبه |
آخرین اخبار سرویس: |