مطالب مرتبط:
محمود احمدی نژاد به دیدار رهبر معظم انقلاب رفت؛ ردیف آخر نشینی رییس جمهور سابق؛ پشت سر پزشک رهبری و پدر عروس آقا+عکس
روایت شاهدان عینی از مرگ هوادار ملوان و نحوه امدادرسانی به او + ویدئو
زندگی یک پزشک به روایت «موسای قوم زرگر»
حکم مهم وزیر نفت پزشکیان برای یار غار احمدی نژاد
عکس های لو رفته از خانه تجملی محمود احمدی نژاد
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
دوشنبه، 2 مهر 1403 ساعت 10:002024-09-23سياسي

روایت یک شاهد عینی از اعدام پزشک احمدی


 یک روز روزنامه فروش ها داد می زدند: فوق العاده!.

به دار زدن پزشک احمدی!.

فردا در میدان توپخانه!.

اذان صبح خود را به آنجا رساندم.

غوغای غریبی برپا بود.

یک تیر چوبی بسیار بلند با قرقره و طناب مخصوص در ظلع غربی میدان به چشم می خورد.

از کثرت جمعیت پیشروی به آن سو امکان نداشت.

در بالای مجسمه رضا شاه جایی جستم و از همانجا به تماشا ایستادم.

  ابتدا برای برقراری سکوت چند بار سوت کشیدند.

سپس آمبولانس شهربانی آمد و شخص وحشت زده ای را پیاده کرد.

می گفتند این کسی است که در دوره رضا شاه به زندانیان سیاسی آمپول هوا می زده و آنها را می کشته است.

نماینده دادستان به نام نامی اعلیحضرت همایونی حکمش را قرائت کرد و قاضی عسکر گفت استغفار و توبه کند و از مامورین تقاضا نمود که اجازه دهند محکوم دو رکعت نماز بخواند.

پس از نماززیر چوبه دار که ایستاده بود، فریاد زد: ای مردم من قاتل نیستم!.

یگانه گناهم اینه که دستور مافوقمو اجرا کرده ام!.

و حالا، چون از همه ضعیف ترم، همه چیز به گردن من افتاده!.

قاتل اصلی سرتیپ مختاری و خود رضاشاهه!.

پاسبان ها بیش از این مهلت ندادند.

حلقه طناب را به گردنش انداختند و به سرعت بالا کشیدند.

غلامحسین بقیعی/مورخ مشهدی


برچسب ها: نماینده دادستان - زندانیان سیاسی - رضا شاه - میدان - احمدی - قاضی عسکر - آمبولانس
آخرین اخبار سرویس:

روایت یک شاهد عینی از اعدام پزشک احمدی

روایت یک شاهد عینی از اعدام پزشک احمدی