مطالب مرتبط:
درویش: وقتی گواهی پزشک هست MRI معنا ندارد/ در ماجرای باهویی دشمنی کردند
درویش: وقتی گواهی پزشک هست MRI معنا ندارد/ در ماجرای باهویی دشمنی کردند
ماجرای خودکشی دختر مددجو در خیریه نرجس شیراز چه بود؟
ماجرای انتشار تصاویر تخم مرغ های زرده سفید چه بود؟
بیماری سیدحسن نصرالله چه بود؟ | ماجرای بیماری سیدحسن نصرالله
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
سه شنبه، 10 مهر 1403 ساعت 08:402024-10-01سياسي

ماجرای نجات یک پزشک


من صدای گلنگدن زدن اسلحه آنها را می شنیدم.

هر کسی که نمی توانست راه بیاید می کشتند.

من که چشمانم جایی را نمی دید و زخمی هم شده بودم بوی باروت هم توی دماغم رفته بود نفسم هم خیلی تنگ شده بود گفتم نمی توانم بیایم.

- من صدای گلنگدن زدن اسلحه آنها را می شنیدم.

هر کسی که نمی توانست راه بیاید می کشتند.

من که چشمانم جایی را نمی دید و زخمی هم شده بودم بوی باروت هم توی دماغم رفته بود نفسم هم خیلی تنگ شده بود گفتم نمی توانم بیایم.

به گزارش ایسنا، امیر دریادار دوم دکتر هادی عظیمی راد در تاریخ 24 آبان 1320 در گیلان و در شهر رشت به دنیا آمد.

دوره ابتدایی و دبیرستان را در همان شهر به پایان رساند و در سال دوازدهم تحصیلی جزو نفرات برتر کشوری در رشته شیمی شد.

او در سال 1340 وارد دانشکده افسری تهران و همزمان مشغول به تحصیل در دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران شد و در سال 1347 نیز کارش را در درمانگاه ارتش واقع در چهارراه قصر آغاز کرد.

وی بعد از یک سال به خرمشهر منتقل شد و در آنجا به مدت 11 سال در نیروی دریایی ارتش و در بخش بهداری خدمت کرد و به درجه سرهنگ دومی رسید.

با آغاز جنگ تحمیلی، در خرمشهر ماند و در بیستمین روز جنگ تحمیلی در روز 23 مهر ماه 1359 در حال عبور از جاده مارِد به کمین دشمن بعثی افتاد و از ناحیه چشم مجروح و به اسارت دشمن درآمد.


برچسب ها: دانشکده - دانشگاه تهران - دوره ابتدایی - امیر دریادار - تهران - اسلحه - تحصیل
آخرین اخبار سرویس:

ماجرای نجات یک پزشک

ماجرای نجات یک پزشک