مطالب مرتبط:
عبدالکریم حسن به پرسپولیسی ها؛ بزارید برم من!
فلیک: عاقلانه نیست که بگویم با بارسلونا چند جام می برم
فلیک: عاقلانه نیست بگویم که با بارسلونا چند جام می برم
فلیک: عاقلانه نیست که بگویم با بارسلونا چند جام می برم
فلیک: عاقلانه نیست بگویم که با بارسلونا چند جام می برم
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
سه شنبه، 2 مرداد 1403 ساعت 14:402024-07-23ورزشي

گرگم و گله می برم


گوشی و لپ تابم را کنار می گذارم می خواهم یکی از بازی های دوران کودکی را به ایلیا آموزش دهم.

این بازی، بازی قدیمی گرگم و گله می برم است.

همه آماده اند.

- گوشی و لپ تابم را کنار می گذارم می خواهم یکی از بازی های دوران کودکی را به ایلیا آموزش دهم.

این بازی، بازی قدیمی گرگم و گله می برم است.

همه آماده اند.

ایلیا آرام و قرار ندارد.

من گرگ بدجنس می شوم.

فرزان، مرد کوچک سردسته گوسفندان می شود.

به گزارش ایسنا، هوا ابری شده است و باد هم آرام می وزد و دیگر از هرم گرما خبری نیست.

خانه پدری ام در کوچه ای داراز قرار دارد.

غروب شده است و گوشی و لپ تابم را کنار می گذارم می خواهم یکی از بازی های دوران کودکی را به ایلیا آموزش دهم.

این بازی بازی قدیمی گرگم و گله می برم است.

خواهر کوچیکترم زهرا را صدا می زنم که مشغول نقاشی است.

فرزان خواهرزاده ام و ماهرخ بردارزاده ام و فاطمه خواهر زاده دیگرم را صدا می زنم.

حتی به کبری خواهر بزرگم هم می گویم.

همه جمع می شوند و می گویم می خواهم یک ساعت همه مواهب مدرنیته از گوشی و غیره را کنار بگذاریم و در کوچه گرگم گله می برم بازی کنیم.

فرزان پایه جمع است و از این تفریح عجیب و غریب استقبال می کند زهرا می خندد و فاطمه که تازه دانشگاه را تمام کرده است فقط با تعجب نگاه می کند و مادرش کبری هم دست کمی از او ندارد.


برچسب ها: بازی - دوران کودکی - خواهر - ایلیا - یکی از - کودکی - قدیمی
آخرین اخبار سرویس:

گرگم و گله می برم

گرگم و گله می برم