هان! ای راوی افسانه افسونگر عشقکتابسرای جباری تصویر زیبایست از زندگی و کتاب و نیز توپ و دست و چشمی که نشان دادند از پاهایی نازکی که آن پاس های دقیق را ارسال می داشتند هیچ کم ندارند. - عصر ایران؛ احسان اقبال سعید - پیشتر مجتبی جباری را در قاب تصویر دیده بودم و قبل ترش از روی سکوها آن زانوان شکننده و پاهای نازک را که به اهل هنر و چکامه می مانست تا دوندگان چمنزاران ورزش و توفیر حتی در پاس و پیگیری جباری عیان بود. زآنجا که آدم دربد عرف و باورهای سهل و معمولا کاراست، کمتر می خواهد زحمت بازاندیشیدن را به خود بدهد. اهل ورزش را با بازوی ستبر و گام مهیب و نیز آن چه با تن میانه دارد می شناسیم و از خردی آموخته ایم که این وادی با فکر و قلم میانه ای ندارد. اما براستی چنین است؟ یا درست تر همیشه این چنین بوده است؟ جباری بعدتر کتابسرای راوی را در مساحتی از موقوفات ایرج افشار براه انداخت و روای کتاب و نیز بانی گردهم آمدن جماعت مبتلای کلام و کتابت شد. گامها همرهی کردند و در سرای لبریز اوراق و مجلدات اش لمیدم و تورق کردن و خلق خوش و خویش بی مدعا و با شوق آموختنش را دیدم. تصویری از زیست پیشترش، روایت هابی آن سالها در چشمم آمد. سالها قبل مجله ی تماشاگر فصلی را به اهالی فوتبال، فکر و فلسفه پرداخته بود و تصویر جلد را به جباری اختصاص داد و بر کت تنش سنجاق معروف مورد استفاده یک فیلسو برچسب ها: جباری - کتاب - مجتبی جباری - تصویر - میانه - ایرج افشار - نازک |
آخرین اخبار سرویس: |