اسارت به روایت یک جانباز دفاع مقدسدر دوران اسارات با ضرب و شتم و شکنجه های روحی و جسمی روبه رو بودم و در اردوگاه ها اوایل خیلی سخت و طاقت فرسا بود چون بعثی ها بلد نبودند چگونه با اسرا برخورد کنند و آب و غذا و مسائل بهداشتی اصلا وجود نداشت ولی به مرور زمان تا حدودی قابل تحمل شد. - در دوران اسارات با ضرب و شتم و شکنجه های روحی و جسمی روبه رو بودم و در اردوگاه ها اوایل خیلی سخت و طاقت فرسا بود چون بعثی ها بلد نبودند چگونه با اسرا برخورد کنند و آب و غذا و مسائل بهداشتی اصلا وجود نداشت ولی به مرور زمان تا حدودی قابل تحمل شد. به گزارش ایسنا،عباسعلی خیرخواه در سال 1358 به عضویت بسیج درآمد و در سال 1360 پس از زخمی شدن به اسارات دشمن درآمد. او روایت می کند: در نیمه سال 1359 از طرف پایگاه بسیج مسجد انقلاب در پادگان 15 خرداد و پادگان غدیر دوره های آموزش نظامی را گذراندم. در آذرماه سال 1359 طی دیداری که با امام خمینی (ره) داشتیم، برای قائله کردستان به سنندج اعزام شدم و حفاظت ساختمان کاخ جوانان که مشرف بر صداوسیمای سنندج بود به گروه ما محول شد. پس از سه ماه به جبهه جنوب و شهرک دارخوین اعزام شدم و در خط شیر محمدیه و خط مقدم جبهه به دفاع از کشورم مشغول به خدمت شدم. ساعت 11 صبح 20 خرداد 1360 پس از شرکت در عملیات فرمانده کل قوا، زخمی و به اسارت نیروهای بعثی درآمدم. برچسب ها: مسائل بهداشتی - مرور زمان - ضرب و شتم - جانباز دفاع مقدس - اردوگاه - بهداشتی - بعثی ها |
آخرین اخبار سرویس: |