شهید محمد بروجردی به روایت همرزمانمن یک اسلحه وزوزو که متعلق به خودم بود به ایشان دادم. بعد از دو، سه روز که گذشت و همدیگر را دیدیم گفت این چه اسلحه ای بود؟! شانس آوردم که وقتی آن ساواکی هم اسلحه خود را کشید اسلحه اش کار نکرد، - محسن رفیق دوست گفت: من یک اسلحه وزوزو که متعلق به خودم بود به ایشان دادم. بعد از دو، سه روز که گذشت و همدیگر را دیدیم گفت این چه اسلحه ای بود؟! شانس آوردم که وقتی آن ساواکی هم اسلحه خود را کشید اسلحه اش کار نکرد، چون اسلحه من هم کار نمی کرد. به گزارش ایسنا، محمد بروجردی فرمانده قرارگاه حمزه سیدالشهدا غرب، به سال 1333 شمسی در روستای کوچک دره گرگ از توابع شهرستان بروجرد در خانواده مؤمن و مستضعف دیده به جهان گشود. شش ساله بود که پدر را از دست داد. با فوت پدر و وخامت وضعیت مادی خانواده، مادر رنج دیده، محمد و پنج فرزند دیگرش را با خود به تهران آورد و محله مستضعف نشین مولوی مقر خانواده بروجردی شد. از هفت سالگی روزها را در یک دکان خیاطی کار می کرد. اسمش را در یک مدرسه شبانه نوشت و شب ها درس می خواند. چهارده ساله بود که با شرکت در کلاس های آموزش قرآن و معارف اسلامی، قدم به دنیای پر تب وتاب مبارزه گذاشت. پس از چندی با تشکیلات مکتبی هیئت های موتلفه اسلامی مرتبط شد و ضمن شرکت در جلسات نیمه مخفی سیاسی –عقیدتی که به همت شهید بزرگوار حاج مهدی عراقی تشکیل می برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |