خاطره یک سرباز ارتش از نحوه برخورد آیت الله آل هاشمراستش آن موقع نمیدانستم رییس کل عقیدتی سیاسی ارتش زحمت جابه جایی من را شخصا متحمل شده است؛ بدون اسکورت، بدون تشریفات! - به گزارش تابناک، نصر نیوز نوشت: سرباز که باشی، غریبی؛ حالا چه برسد به اینکه در شهر غریب و اتوبان پر رفت و آمد ایستاده باشی و یک ساعتی منتظر بمانی تا یک تاکسی ترمزی بزند و سوارت کند. زیر آفتاب داغ تابستان، حس غربت تنت را می لرزاند. سرباز بودم و از خسروشاه به تهران رفته بودم و آنجا گفتند فلان مدرکت ناقص است و باید بروی و از فلان نقطه تهران آن را بگیری و بیاوری؛ اما جایی بودم که علی رغم ازدحام خودروها در اتوبان کسی نبود که سوارم کند. مسیر هم طوری نبود که بتوانم پیاده بروم. حتی وقتی دربست می گفتم، باز توجهی نمی کردند. یک دفعه خودرویی مقابلم ایستاد و شیشه را پایین داد و گفت: آی سرباز. کجا میری؟ نگاهی به راننده انداختم؛ یک سید روحانی بود. گفتم حاج آقا منتظر تاکسی هستم. او با نگاه مهربانی گفت: سوار شو. گفتم راضی به زحمت نیستم؛ گفت: نه سرباز ما هستی و من هم باید کمکت کنم. با خجالت سوار شدم. سر صحبت را باز کرد، مثل سوال های همیشگی: کجا خدمت میکنی و چقدر از خدمتت مانده و. . من هم جوابش را دقیق میدادم. مقصدم طوری بود که باید چندتا ماشین و مسیر عوض میکردم. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |